وظایف مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟
با نگاه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با مقایسه وظایف و کارکردهای مسئولین این دو نهاد می توان به صداقت و وظیفه شناسی، و یا تخلف و پا را از حد خود فراتر قرار دادن برخی پی برد.
مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت نظام دو ركن بسيار مهم نظام جمهورى اسلامىهستند كه هر يك در جايگاه خود نقشى اساسى را ايفا مىكنند و وظايف خطيرى بر عهده دارند و در عين حال با رهبرى رابطهاىتنگاتنگ دارند. مجلس خبرگان هم رهبر را تعيين مىكند و هم او را تحت نظارت دارد و هم توان بركنارى او را دارد. مجمع از يكسو سياستهاى كلان نظام را به رهبرى پيشنهاد مىكند و در اختلاف ميان مجلس و شوراى نگهبان تشخيص مصلحت مىدهد و ازسوى ديگر رهبر را در حل معضلات نظام يارى مىكند.
مجلس خبرگان
خبرگان نمايندگان مردم هستند. نمايندگانى كه از تخصص و خبرويت كافى براى شناخت رهبر و نظارت بر وى برخوردارهستند. 1. مقررات مربوط به مجلس خبرگان قانون اساسى جمهورى اسلامى، نگاهى خاص به مجلس خبرگان دارد و مقررات آن را به گونهاى پيش بينى كرده است كه نهادىكاملاً مستقل و متكى به خود باشد. براى اين منظور اصل يكصد و هشتم مقرر مىدارد: قانون مربوط به تعداد و شرايط خبرگان، كيفيت انتخاب آنها و آيين نامه داخلى جلسات آنان براى نخستين دوره بايد به وسيله فقهاى اولينشوراى نگهبان تهيه و با اكثريت آراى آنان تصويب شود و به تصويب نهايى رهبر انقلاب برسد از آن پس هرگونه تغيير و تجديد نظر در اين قانون وتصويب ساير مقررات مربوط به وظايف خبرگان در صلاحيت خود آنان است. قانون انتخابات خبرگان و شمار و شرايط آنان و آيين نامه داخلى مجلس خبرگان در دهم مهرماه 1359 با 21 ماده و 6 تبصرهتنظيم شد كه پس از تصويب فقهاى شوراى نگهبان به تأييد حضرت امام(ره) نيز رسيد (ر.ک: روزنامه رسمی 10580، مورخ 6/4/1360) و در سال 1369 نيز بسيارى از مواد آن مورداصلاح و بازنگرى قرار گرفت. 2. شرايط و شمار خبرگان نمايندگان مجلس خبرگان با در نظر گرفتن جمعيت هر استان به ازاى هر يك ميليون نفر، يك نفر است. بر اساس ماده دوم قانونانتخابات مجلس خبرگان، خبرگان منتخب مردم بايد شرايط زير را داشته باشند: - اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگى؛ - اجتهاد در حدى كه قدرت استنباط بعضى مسائل فقهى را داشته باشد و بتوانند ولى فقيه واجد شرايط رهبرى را تشخيصدهند؛ - بينش سياسى و اجتماعى و آشنايى با مسايل روز؛ - نداشتن سوابق سوء سياسى و اجتماعى؛ - معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ايران. به موجب تبصره يك اصلاحى همان ماده مرجع تشخيص صلاحيت داوطلبان مجلس خبرگان، فقهاى شوراى نگهباناند.قبل از اصلاح اين تبصره در سال 1369، تشخيص اين امر به عهده سه نفر از استادان معروف درس خارج فقه حوزههاى علميهبود؛ اما با بروز مشكلاتى به ويژه در زمينه تشخيص صلاحيت علمى داوطلبان، خبرگان اين مسئوليت را به شوراى نگهبانواگذار كردند. طبق تبصره دوم نيز، اجتهاد افرادى كه به صورت ضمنى و يا صريح به وسيله رهبر انقلاب تأييد شده باشند، نيازبه تأييد فقهاى شوراى نگهبان ندارد. 3. وظايف مجلس خبرگان قانون اساسى وظايف زير را به عهده خبرگان قرار داده است: 3 - 1. تعيين رهبر: تعيين رهبر اصلىترين وظيفه خبرگان را تشكيل مىدهد. براى اداى اين وظيفه، به موجب ماده هفده آيين نامهداخلى مجلس خبرگان، كميسيونى مركب از پانزده نفر تشكيل مىشود تا درباره همه كسانى كه احتمال اجتماع شرايط رهبرى درآنان وجود دارد، بررسى و نتيجه را به مجلس خبرگان ارائه كنند. 3 - 2. نظارت بر رهبرى: در نظام اسلامى شرايط ويژه رهبرى همواره بايد در وى استمرار داشته باشند. همين امر نظارتى بسياردقيق و پيچيده را طلب مىكند كه منجر به بررسى و نظارت بر مسائل فردى و خصوصى وى نيز مىشود. چنين نظارتى كه فراى يكنظارت ادارى و سياسى مىباشد، منحصر به فرد است. اصل يكصد و يازدهم اين نظارت را در موارد زير مىداند. - توانايى از نظر جسمى براى انجام وظايف رهبرى؛ - استمرار شرايط مذكور در اصول پنجم و يكصد و نهم در رهبرى. در عين حال اگر خبرگان در بررسيهاى خود متوجه شوند كه فردى را كه به عنوان رهبر انتخاب كردهاند، از آغاز فاقد شرايطرهبرى بوده است، او را از كار بركنار خواهند كرد. براى نظارت بر رهبرى به موجب يكى از مصوبات اولين جلسه خبرگان، هيئت تحقيقى مركب از هفت نفر براى مدت دو سال بارأى مخفى انتخاب مىشوند. اعضاى اين هيئت نبايد هيچگونه سمتى از سوى رهبر داشته باشند. همچنين بستگان نزديك رهبر نيزنمىتوانند عضو اين هيئت باشند. اين هيئت بايد هر گونه اطلاعات لازم را در خصوص رهبرى در محدوده قوانين و شرع جمعآورى كند و گزارشهاى واصله رابررسى و نسبت به صحت و سقم آنها تحقيق نمايد. اگر هيئت پس از بررسى به اين نتيجه رسيد كه بايد جلسه فوق العاده خبرگانتشكيل شود، موضوع را از هيئت رئيسه خواستار مىشود. هيئت مذكور بايد گزارشهاى خود را به طور مرتب در اختيار هيئترئيسه قرار دهد. (مرتضی نجفی اسفار، فرید محسنی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات بین المللی الهدی، تهران، 1379، ص79) 3 - 3. عزل رهبر: بر اساس اصل يكصد و يازدهم خبرگان مرجع عزل رهبرى مىباشد و در صورت تحقق يكى از موارد مذكوردر همين اصل، او را از كار بركنار مىكند. 3 - 4. تعيين پنج نفر براى عضويت در شوراى بازنگرى: بر اساس اصل يكصد و هفتاد و هفتم، پنج نفر از اعضاى مجلس خبرگاندر شوراى رهبرى بازنگرى قانون اساسى عضو هستند كه به وسيله مجلس مذكور انتخاب مىشوند.
مجمع تشخيص مصلحت نظام
مجمع تشخيص مصلحت نظام، نهادى است كه در قانون اساسى سال 1358 پيشبينى نشده بود؛ اما به دنبال بروز اختلافاتميان مجلس و شوراى نگهبان بر سر برخى از قوانين (مانند اراضى شهرى و قانون كار) امام خمينى طى فرمانى در سال 1366 دستورتشكيل آن را صادر فرمودند. در قسمتى از فرمان ايشان آمده است: براى غايت احتياط، در صورتى كه بين مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعى مركب از فقهاىمحترم شوراى نگهبان و آقايان خامنهاى رئيس جمهور، هاشمى رفسنجانى رئيس مجلس، موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور وميرحسين موسوى (نخست وزير) و وزير مربوطه، براى تشخيص مصلحت نظام اسلامى تشكيل گردد و در صورت لزوم، از كارشناسان ديگر همدعوت به عمل آيد و پس از مشورتهاى لازم رأى اكثريت حاضر اين مجمع مورد عمل قرار گيرد. (صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ج20، ص 464) چند نكته در اين پيام قابل توجه است: اول اينكه امام از عبارت «غايت احتياط» استفاده كردهاند كه منظور غايت احتياط درتشخيص مصلحت است؛ زيرا با آمدن قاعده مصلحت ممكن است برخى از احكام فرعيه براى مدتى تعطيل شوند و اين امرخطيرى است كه دقت نظر بسيار بالايى را مطالبه مىكند. دوم اينكه هدف اوليه از تشكيل آن تشخيص مصلحت است نه قضاوت درمورد عملكرد شوراى نگهبان در رد مصوبه مجلس؛ زيرا طبق اصل چهارم تشخيص مطابقت مصوبات مجلس با شرع و قانوناساسى از وظايف انحصارى شوراى نگهبان است. در بازنگرى قانون اساسى در سال 1368، اين مجمع در اصل يكصد و دوازدهم به شرح زير پيشبينى شد: مجمع تشخيص مصلحت نظام براى تشخيص مصلحت در مواردى كه مصوبه مجلس شوراى اسلامى را شوراى نگهبان خلاف موازين شرع ويا قانون اساسى بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام، نظر شوراى نگهبان را تأمين نكند و مشاوره در امورى كه رهبرى به آنان ارجاعمىدهد و ساير وظايفى كه در اين قانون ذكر شده است، به دستور رهبرى تشكيل مىشود. اعضاى ثابت و متغير اين مجمع را مقام رهبرى تعيينمىنمايد. مقررات مربوط به مجمع، توسط خود اعضا تهيه و تصويب و به تأييد مقام معظم رهبرى خواهد رسيد. 1. وظايف و اختيارات قانون اساسى وظايف و اختيارات زير را براى مجمع در نظر گرفته است: 1 - 1. تشخيص مصلحت در خصوص آن دسته از مصوبات مجلس كه شوراى نگهبان خلاف شرع يا قانون اساسى بداند ومجلس با در نظر گرفتن مصلحت بر آن اصرار ورزد. 1 - 2. ارائه طريق به مقام رهبرى براى صدور حكم حكومتى، حل معضلات نظام كه از طروق عادى قابل حل نيست بهموجب بند هشت اصل يكصد و دهم. (مانند آنچه در تعیین حقوقدانان شورای نگهبان بین قوه قضائیه و مجلس ششم رخ داد.) بايد توجه داشت كه مجمع در اين زمينه مشاور رهبرى مىباشد و تصميم گيرنده اصلىدر اين زمينه رهبر است. 1 - 3. ارائه نظر مشورتى به رهبر در: الف. تعيين سياستهاى كلى نظام (بند یک اصل یکصد و دهم)؛ ب. تمام مسايلى كه رهبرى براى ارائه نظر مشورتى به آن ارجاع دهد (اصل یکصد و دوازدهم)؛ ج. بازنگرى يا اصلاح يا تتميم قانون اساسى (اصل یکصد و هفتاد و هفتم)؛ 1 - 4. انتخاب يكى از فقهاى شوراى نگهبان براى عضويت در شوراى موقت رهبرى (اصل یکصد و یازدهم). 1 - 5. تصويب مصوبات شوراى موقت رهبرى در خصوص بندهاى يك و سه و پنج و ده و قسمتهاى (د) و (ه) و (و) بند ششاصل يكصد و دهم. 2. تركيب اعضا: طبق اصل يكصد و دوازدهم، مجمع داراى دو دسته از اعضا است. اعضاى ثابت كه به اعتبار پست و مقام خود عضو آن هستند كهشامل رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس قوه قضائيه و فقهاى شوراى نگهباناند. و دسته دوم كسانى هستند كه به اعتبار شخصيتحقيقى خود، رهبر آنان را براى عضويت در مجمع معرفى كردهاند. در هر حال تعيين اعضاى ثابت و متغير مجمع بطور كلى با مقامرهبرى است.